زمان جاري : شنبه 09 تیر 1403 - 8:20 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
چرا بعضی‌هابعد از ازدواج افسرده می‌شوند؟!
لطفا صبر کنید ...

آخرین اخبار و اطلاعیه ها

~~~~~~ قوانین کلی انجمن+تالار های مهم+تاپیک های مهم~~~~~~


~~~~~~ عضویت در انجمن~~~~~~

آندرویدک تبلیغات
ارسال پاسخ جديد
چرا بعضی‌هابعد از ازدواج افسرده می‌شوند؟!
تعداد بازديد : 336
admin
آفلاين


مدیر کل

ميزان امتياز : reputation_pos.png (8×10)
ارسال‌ها : 290
عضويت: 11 /8 /1391
محل زندگي: 1
سن: 64
تشکرها : 18
تشکر شده : 293
چرا بعضی‌هابعد از ازدواج افسرده می‌شوند؟!
دو ماه از ازدواج شان مي گذرد. ماه عسل شان تمام شده و چند بار در مهماني هاي فاميل شركت كرده اند. قبل از ازدواج فكر مي كرد شوهرش مورد مناسبي براي ازدواج است. اوايل خيلي هم مطمئن نبود اما تاييدهاي پدر و مادرش او را براي ازدواج مصمم كرد. اين روزها مي بيند تصوراتش درست از آب در نيامده اند. از خانواده اش دور شده، حمايت هاي پدر و مادر را از دست داده و يك تنه بايد مسئوليت هاي زندگي را بپذيرد و همين موضوع او را كمي غمگين كرده است. روزها سر كار مي رود و وقتي به خانه مي رسد بايد كارهاي زيادي انجام دهد. شوهرش درآمد خوبي ندارد، در كارهاي خانه هم به او كمك نمي كند و اين مسئوليت هاي سنگين او را خسته و ناراحت كرده است. يكي از دوستان نزديكش پيشنهاد كرد به يك مشاور مراجعه كند. پس از چند جلسه مشاوره متوجه شد به «افسردگي بعد از ازدواج» دچار شده است. اين افسردگي حالتي است كه شايد بعضي از زوج هاي ديگر هم آن را تجربه كنند. بنابراين اگر اين روزها به ازدواج فكر مي كنيد يا در آستانه ورود به زندگي مشترك هستيد بهتر است درباره افسردگي بعد از ازدواج اطلاعات بيشتري داشته باشيد تا از بروز اين مشكل پيشگيري كنيد. ليلا بهنام، روانشناس و مشاور درباره اين موضوع توضيح مي دهد.

وقتي فردي به افسردگي بعد از ازدواج دچار مي شود نشانه هايي از كسالت، غمگيني، بي حوصلگي، كاهش انرژي، كاهش ارتباطات بين فردي را تجربه مي كند و از زندگي اش لذت نمي برد. البته اين حالت ها يا اختلال افسردگي فرق مي كنند. طبيعي است كه همه اين موارد هيجانات ناخوشايندي هستند و يكي از زوج ها را در حالت غمگيني فرو مي برد. شايد غمگيني محض نباشد و فرد بعد از ازدواجش زانوي غم بغل نگيرد، اما به هر حال مي توان گفت كه اين حالت ها خلق و خوي پاييني هستند كه با لذت نبردن از فعاليت هاي روزمره همراه مي شوند.

دلخوري از نقش هاي جديد

افرادي كه ازدواج مي كنند در زندگي مشترك وظيفه جديدي را برعهده مي گيرند كه «وظيفه همسري» است. شايد تصوير ما از اين وظيفه ابتدايي و ساده باشد، نه تصويري واقعي كه قرار است ايفا شود. فرد بايد بداند كه لازم است مسئوليت هاي جديدي را برعهده بگيرد و اين وظايف كاركردهاي مختلفي دارند. چنانچه فرد احساس كند آمادگي پذيرش اين نقش ها را ندارد يا از پس مسئوليت هاي جديدش بر نمي آيد و راحتي و آسايش خانه پدري را ندارد، ممكن است دچار افسردگي شود؛ براي مثال شايد خانمي احساس كند بايد صبح زود بيدار شود، غذا بپزد يا مرد احساس كند تمام مسئوليت اقتصادي زندگي روي دوش من است و همين احساسات سبب بروز افسردگي شوند.

مجبور بودي ازدواج كني؟!

يكي از مهمترين علت هاي افسردگي بعد از ازدواج اين است كه شايد ازدواج با بي ميلي، بدون رضايت و ميل شخصي و از روي «اجبار» صورت گرفته باشد. اين اجبار مي تواند در اثر عوامل دروني به وجود آمده باشد يا فشارهاي خارجي سبب آن شده باشد؛ مثلاً خانمي را تصور كنيد كه احساس مي كند زمان ازدواجش فرا رسيده و شايد دير هم شده، بنابراين عجله دارد كه به يكي از خواستگارانش جواب مثبت دهد و وارد زندگي زناشويي شود. اين حالت يك اجبار دروني است كه فرد خودش با آن درگير مي شود اما پس از ازدواج تازه مي فهمد واقعيت هاي زندگي با تصويري كه از ازدواج ساخته، زمين تا آسمان تفاوت دارد. وقتي هر يك از ما با «اجبار» كاري را انجام مي دهيم در مورد خيلي از جوانب فكر نمي كنيم و شرايط را به درستي نمي بينيم. در نتيجه ممكن است احساس ناكامي سراغ مان بيايد يا با اين طرز فكر مواجه شويم كه همسرمان مورد مناسبي براي ما نيست و اختلافات بالا گيرد. شايد هم فكر كنيم كه همسرمان به اندازه كافي جذاب به نظر نمي رسد. بنابراين به اين نتيجه مي رسيم كه آنچه به دست آورده ايم به نيازهايمان پاسخ نمي دهد. همه اين موارد مي توانند پايه افسردگي باشند. گاهي اوقات اجبار براي ازدواج از راه يك عامل بيروني صورت مي گيرد. چند مورد از اين اجبارها عبارتند از:

ـ اصرار والدين: خانواده فرد را قانع مي كنند با شخصي ازدواج كه برايش جذاب نيست يا شرايط خوبي ندارد.

ـ شكست عاطفي: وقتي فردي به تازگي از يك ناكامي عشقي بيرون آمده شايد براي فراموش كردن ارتباط قبلي به ازدواج با فردي ديگري تن دهد و بعد از اين انتخاب پشيمان شود. در هر دو حالت اجبار بيروني به همان دليل كه واقعيت هاي فردي ديده نشده اند و يك عدم رضايت وجود دارد، احساس سرخوردگي يا افسردگي پيش مي آيد. وقتي با بي ميلي، عدم رضايت فردي يا بدون توجه به واقعيت هاي موجود وارد ازدواج مي شويم احتمال بروز اختلافات بين فردي، تعارضات و بگو و مگوها افزايش مي يابد و ممكن است افسردگي و اضطراب ديده شود.

مجردي تمام شد

ازدواج با محدوديت هايي همراه است. بعضي وقت ها ممكن است به دليل تغيير نقش ها فرد محدوديت هايي را احساس كند. به هر حال اين هم جزو ويژگي هاي نقش جديد است. يعني فرد آزادي دوران مجردي را از دست مي دهد و بايد نظمي را رعايت كند، تعهد داشته باشد، نظر طرف مقابل را بپرسد، دور برخي از دوستي ها خط بكشد و... در صورتي كه ميزان سازگاري فردي با فضاهاي جديد خوب نباشد همين موضوع مي تواند آزاردهنده و افسرده كننده شود.

وابستگي زياد به والدين

همه ما والدين مان را دوست داريم اما در مورد برخي از افراد اين وابستگي به قدري زياد است كه نگران كننده مي شود و پس از ازدواج به صورت نوعي «اضطراب جدايي» بروز مي كند. شخصي كه سال ها با والدينش در ارتباط تنگاتنگ بوده بعد از ازدواج بايد به صورت غير مستمر با والدينش در تماس باشد و چنانچه اين وابستگي خيلي شديد باشد ناخودآگاه احساس كسالت و افسردگي سراغش مي آيد. بعد از ازدواج پدر و مادر ديگر در دسترس نيستند و مرتب نمي توان با آنها در ارتباط بود. در نتيجه شايد فرد ناگهان احساس كند پدر و مادرش را از دست داده و چقدر دلش مي خواهد باز هم بچه والدينش باشد.

مسئوليت هاي زندگي

بعضي از دلايل بروز افسردگي بعد ازدواج پنهان هستند، يعني فردي ازدواج مي كند و پس از مدتي بدون اينكه متوجه شود، احساس كسالت و افسردگي سراغش مي آيد. بعد از ازدواج نقش ها تغيير مي كند. فرد بايد باور كند كه قرار است مسئوليت هاي جديدي را بپذيرد و نقش هاي تازه اي داشته باشد. بهتر است نسبت به عملكردهاي اين نقش آگاهي هاي بيشتري به دست آورد.

اگر نقش جديدش را نپذيرفته باشد يا توان قبول مسئوليت ها را نداشته باشد، دچار سرخوردگي و ناكامي مي شود. پس از زايمان هم حالت هاي مشابهي پيش مي آيد. مادر با مسئوليت هاي سنگيني روبرو مي شود و شايد فكر كند كه از پس مسئوليت بر نمي آيد، تمام توجهات معطوف بچه است و توانايي نگهداري از بچه را ندارد. بدين ترتيب ممكن است وحشت زده شود و افسردگي را تجربه كند.

پيشگيري از غم و غصه

پيشگيري و درمان بر روي علت ها تمركز مي كند. يعني قبل از ازدواج افراد بايد به اين چند نكته دقت كنند:

ـ با اجبار ازدواج نكنيد. يكي از مهمترين فرايندهاي زندگي بشر ازدواج است كه بايد با احتياط، دقت و حتي وسواس صورت بگيرد و با ميل و رضايت قلبي باشد. هر نوع اجباري در ازدواج خطاي محض است.

ـ قبل از ازدواج بايد به بلوغ و رشد كافي رسيده باشيد و هدف تان را از ازدواج روشن كنيد.

ـ اگر خيلي به خانواده وابسته هستيد نشانه عدم بلوغ و رشد ناكافي است.

ـ از همه مهمتر قبل از ازدواج آموزش ببينيم. بايد بدانيم وارد چه فرآيندي مي شويم و چه كاركردهايي دارد. آموزش هاي پيش از ازدواج در مراكز مختلفي به طور حضوري برگزار مي شود. كتاب و سي دي هاي مختلفي با اين عنوان موجود است و در صدا و سيما هم درباره آن صحبت مي شود. يعني كافي است باور كنيم كه بايد آموزش ببينيم. ابزارهاي آموزش به فراواني در اختيارمان وجود دارند.

افسردگي بعد از ازدواج را چطور بايد درمان كرد؟

براي درمان افسردگي بعد ازدواج مهم اين است كه در درجه اول بفهميم افسرده ايم. بايد كمي دقت كنيم و با شناسايي علائم به افسردگي پي ببريم. در مرحله بعد بايد به دنبال دلايل باشيم. از خودمان بپرسيم كه آيا به اجبار تن به ازدواج داده ام؟ اگر اين طور است بايد براي حل اين موضوع كمك بگيريم. براي مثال اگر شما در اثر يك اجبار بيروني به ازدواج تن داده ايد و به خاطر اصرار والدين ازدواج كرده ايد، كافي است بپذيريد كه به هر حال اراده شما هم در اين ازدواج اندكي سهم داشته و پذيرفته ايد كه اين ازدواج را انجام دهيد. بنابراين با همين بينش بايد بپذيريد كه رفتاري را انجام داده ايد و وقتي مي پذيريد، رفتار پيش آمده را جذف مي كنيد. در نتيجه تلاش با فضاي جديد كنار مي آييد و واقعيت ها را به درستي مي بينيد.

اگر واقعيت هاي رفتاري ناخوشايندي در رفتار طرف مقابل وجود دارد بهتر است ابتدا با گفتگو براي رفع آنها تلاش كنيد. اگر صحبت هاي بين فردي كافي نيست بايد از مشاوران خانواده و زوج درمان گران كمك گرفته شود. در مجموع براي درمان افسردگي پس از ازدواج چند توصيه وجود دارد:

ـ مراجعه به مشاور: اگر ازدواج به دنبال فرار از يك عشق ناكام يا يك شكست عاطفي اتفاق افتاده باز هم توصيه مي شود از مشاوره با يك كارشناس ارشد يا دكتراي روانشناسي باليني استفاده شود تا از رابطه قبلي بيرون بياييم. هيجانات بايد تخليه شوند و اول تكليف با رابطه قبلي معلوم شود، سپس رابطه جديد مورد توجه قرار گيرد.

ـ برنامه ريزي: وقتي افسردگي به دليل ازدواج اجباري نباشد، خودمان بايد براي رفع آن تلاش كنيم. از ديگران كمك بگيريم و درباره دغدغه ها با همسرمان صحبت كنيم. اگر لازم است از كمك هاي فكري همسرمان بهرمند شويم. همدردي زوج ها با يكديگر مي تواند فشارها را كاهش دهد. داشتن برنامه ريزي و مشاركت در انجام كارهاي خانه اقدام مفيد ديگري است تا به مسئوليت هاي جديد راحت تر رسيدگي كنيم. طبيعي است كه اوايل به دليل وجود نقش هاي تازه مشكلاتي وجود داشته باشد اما با برنامه ريزي و نظم مشكلات تا حدود زيادي حل مي شوند.

ـ گذشت زمان: بايد به خودمان وقت بدهيم به هر حال وارد فضاي تازه اي شده ايم. بعضي از آدم ها بنابر ويژگي هاي فردي شان قدرت سازش بيشتري دارند و گروهي ديگر ديرتر سازش پيدا مي كنند. پس بهتر است زوج ها به خودشان فرصت بدهند.

ـ پذيرش مسئوليت ها: مسئوليت ها را با همه ويژگي هاي خوشايند و يا ناخوشايندشان بپذيريم. اين پذيرش يك حس دروني است كه هر فردي بايد خودش آن را پيدا كند. اگر افسردگي پس از ازدواج در اثر وابستگي به والدين ايجاد شده باشد موضوعي است كه به تحليل و تعمق بيشتري نياز دارد و براي حل آن بايد از متخصصان كمك گرفت.
سه شنبه 02 مهر 1392 - 15:30
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: mortozpasha -



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


تبلیغات تبلیغات

براي تبادل لوگو با حریم آسمانی کليک و شرايط را مطالعه کنيد
حریم آسمانی از سال 1390 شروع به کار کرده است و مي کوشد تا قدمی هر چند کوچک ولی استوار برای اعطلای نام حجاب در جامعه ایرانی بردارد

harimeasmani.IR

کپي برداري از مطالب و قالب حرام است و پيگرد قانوني دارد