عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مزایای طراحی سایت سینما | 0 | 173 | start11 |
.طراحی سایت سازمانی | 0 | 155 | sitecup1 |
.طراحی سایت تخت | 0 | 166 | sitecup1 |
.طراحی سایت تهران | 0 | 150 | sitecup1 |
.طراحی سایت اختصاصی | 0 | 171 | sitecup1 |
چک لیست های جذاب سئو | 0 | 193 | sitecup1 |
رمز موفقیت در طراحی سایت چیست؟ | 0 | 186 | sitecup1 |
شش روند طراحی سایت اینترنتی | 0 | 175 | sitecup1 |
انواع تایر | 0 | 186 | jvddgn |
معرفی بهترین برنامه جایگزین تلگرام | 0 | 234 | jvddgn |
رهبر معظم انقلاب آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی) :
«چادر بهترین نوع حجاب ایرانی و نشانه ملی ماست/ آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمناند»
«مردم ما چادر را انتخاب کردهاند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.» ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.»
روسری می گذارم و چادر مشکی به سر می کنم؛ نه از آن روی که اجبارم کرده باشند یا اینکه همه باید یک شکل بپوشند و یکجور اندیشه کنند و یکجور ببینند .
شاید بپرسید که چرا چادر به سر می کنم و آزادی خودم را محدود می کنم؟
چون زن مسلمان باید حجاب داشته باشد؛ چون چادرم یک نماد و سمبل است ؛ نماد رهایی ؛ نجابت و پرچم افتخار زن ایرانی
چادر به سر می کنم؛ چون درون آن احساس امنیت و آرامش می کنم .
چادر به سر می کنم؛ چون با آن احساس کامل بودن می کنم ؛
چادر به سر می کنم؛چون آنرا دوست دارم! آری من با چادر مشکی ام از خیلی ها آزادتر هستم! من چادر مشکی ام را با هیچی در دنیا عوض نمی کنم!
چادرمشکی من؛پرچم افتخار من است!
خدایا زیبایی و ارزش چادرم را در رفتار و گفتار و کردارم تجلی ساز
+آرام از کنارت می گذرد ، بی صدا ...بدون جلب توجه...
سیاهی رنگ اوست و بو نداشتن ویژگی او..صورتش نمیبینی،اما در مقابل اویی.
اوست که با سکوت، با تو حرف میزند و به تو می آموزد.....اگر اهلش باشی.
در اوج کرامت هست و تندیس متانت..
نزدیک،اما دور از دسترس...بی عشوه ولی دلربا...اوست معلم وقار در قله ی بی نیازی..
هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر دلی لمس نمیکند...
او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عاشق میشود...
با زیرکی گوی عقل را از کنار دیو هوس می رباید....
او همان دختر عفیف و در پس پرده ی حجاب است...
آری او دختری است شبیه به خدا...
....................................................................................
پ.ن : دختری که در پس پرده ی حجاب مخفی میشود
شاید در زمین گمنام باشد، اما مطمئنم در آسمان مشهور است..
آری در یک کلام او در زمین گمنام است و در آسمان مشهور.
ساعت ها جلوی آینه می ایستاد تا مدل موهایش با دیرور فرق داشته باشد ،
تا مدل شالش را عوض کند ،
تا مدل آرایش و رنگ تابلوی نقاشی امروز را...!
تا چهره ی مات و بی قرارش را پشت خروارها رنگ پنهان کند.
برای خوشبو شدن؛
نه !!!
برای دیده شدن ؛ برای تک ومتفاوت بودن؛ برای جذاب بودن از نوع خودش!!!
دنبال بهترین عطرها و ادکلن ها و جدیدترین مدل و مارک لباس بود.
و برای اینکه چند سانت از دیروز بلندتر باشد حاضر بود پاهایش را ساعت ها در
قوطی کوچک کفش های فانتز ی اش حبس کند...
راه می رفت ؛ بی خیال و بی تفاوت!!!
با خیال و با تفاوت ، به تعداد متقاضیان امروز ؛ به تعداد خریداران امروز ؛
او موفق بود...زیرا امروز بیشتر از دیروز مشتری داشت...!!!
و هر روز کارش همین بود و ...
جلوی آینه ایستاد...
نگاهش به معصومیت چشمانش خیره ماند...نفس آرامی کشید و زیر لب زمزمه کرد :
" خدایا ممنون که هوامو داری و مراقبمی..."
شال آبی اش را به گل زیبایی سنجاق کرد،دستی به چادرش کشید و خودش را ورانداز کرد...
چرخی زد تا کامل از پوشیدن و مرتب بودنش مطمئین شود...
نیاز به رنگ و لعاب نداشت.
صورتش را!!!
خودش را قبول داشت.خود درونش را قبول داشت...
راه می رفت و خوشحال بود که فقط چشم های خدا خیره به اوست...
او موفق بود...چون امروز هم خدا را راضی دیده بود...
...این است راز مهتاب و چادر شب...
فهیمه رجاییان " یلدا "
زمان شاه بود. داشتیم با هم تو خیابون قدم می زدیم. یه خانوم بی حجاب داشت جلومون راه می رفت. فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید:
" ببخشید خانم؛ اسم شما چیه؟ "
خانم با تعجب جواب داد: " زهرا ؛ چطور مگه؟ "
فاطمه خندید و گفت:"هم اسمیم"؛ بعد گفت: "می دونی چرا روی ماشینا چادر می کشن؟"
خانم که هاج و واج مونده بود گفت:
" لابد چون صاحبشون می خواد سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه".
فاطمه گفت: " آفرین! من و تو هم بنده ی خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه ش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهای نکبت بار بعضیا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم.
خصوصا اینکه هم نام حضرت فاطمه علیها السلام هم هستیم...
بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم، محجبه شده بود.
شهیده فاطمه جعفریان
شهادت : 1356
علت شهادت : به دست ساواک
برگرفته از : کفش های جامانده در ساحل
رسول خدا (ص) فرمودند:
هر که امر به معروف و نهی از منکر کند ، او جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.
همینطور که با بادبزنِ دستی خودش را باد میزند
با یک لحن ترحّمآمیز میپرسد:
«شما با این چادر مشکی ، توی این هوای گرم آبپز نمیشی؟!
از این به بعد که دیگه واویلا میشه از گرما! با این چادر کلافه نمیشی؟!»
میآیم بگویم سخت که هست ولی... ولی نمیگویم، کسی انگار درِ گوشم زمزمه میکند:
قُل نارُ جهنَّم اَشدّ حرَّا.
«بگو: آتش جهنّم گرمتر است.» آیه ٨١ سوره توبه
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر كردم . همانطور كه مشغول مرتب كردن
چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم.
دوباره توی آینه خودم را برانداز كردم و نگاهی به چادرم كردم .
چیز عجیبی نبود.
پرسیدم: طوری شده؟ چرا اینطور نگاه می كنی؟
گفت: وقتی چادر سر می كنی،
من كه همسرت هستم هم احساس می كنم نمی شناسمت.
احساس می كنم متعالی و دست نیافتنی شده ای...
چادر یعنی من زنم ، به من احترام بزار …!
چادر یعنی به راحتی نمیتونی منو به دست بیاری …!
چادر یعنی به طرز فکرم اهمیت بده نه به اندامم…!
چادر یعنی من فقط برای یک نفرم …!
چادر یعنی هیچ وقت اجازه نمیدم مرز بین ما شکسته بشه…!
چادر یعنی امام زمان هنوز کسایی هستن که منتظرت موندن…!
چادر یعنی من هنوز دنبال لذتم ( اما از نوع بهشتی )
چادر یعنی من میتونم خلاف جهت آب شنا کنم …!
چادر یعنی انتهای یک نگاه هرزه …!
چادر یعنی شاید هیچ وقت نفهمی من چی میگم...!
تعداد صفحات : 2