عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مزایای طراحی سایت سینما | 0 | 170 | start11 |
.طراحی سایت سازمانی | 0 | 153 | sitecup1 |
.طراحی سایت تخت | 0 | 164 | sitecup1 |
.طراحی سایت تهران | 0 | 148 | sitecup1 |
.طراحی سایت اختصاصی | 0 | 170 | sitecup1 |
چک لیست های جذاب سئو | 0 | 192 | sitecup1 |
رمز موفقیت در طراحی سایت چیست؟ | 0 | 184 | sitecup1 |
شش روند طراحی سایت اینترنتی | 0 | 173 | sitecup1 |
انواع تایر | 0 | 184 | jvddgn |
معرفی بهترین برنامه جایگزین تلگرام | 0 | 233 | jvddgn |
رسم ما دست دادن و روبوسي با نامحرمه
قلم سپهر/حجاب همان نجابت است كه از پس چشمان زن خويش را به معر كه حضور مي رساند ودر وجهه ظاهر بدين نام خوانده مي شود .حجاب اصلي در رسم و آيين اين مرز و بوم همان چادر مشكيست كه ازدير بازمؤيد نجابت زنان و دختران بوده ومتمايز كننده اصالت و نجابت زنان اقشار مختلف از يكديگرمي باشد
در واقع در قديم هر چه خانواده اي با اصالت تربودند مطمئناً زنان و دخترانشان با حجاب و پوشش بهتر و محكمتري در جامعه ظا هر مي شدند. اما امروز ..... ادامه متن در ادامه مطلب
قلم سپهر /قراربر هم نگاه شدن نبود فقط يك رابطه عادي و سالم در حد لزوم و ضرورت
،نه هواي عشق به سر مان بود ونه هواي ...
.اما نمي دانم چه شد
از كجا شروع شد
كه بهانه هايكي پس از ديگري با هم بودنمان را مي طلبيد
كم كم فاصله ها كم شد
آنقدر كه دستهايش ميان دستانم جا خوش كردند
آنقدر كه چشمهايش واهمه داشت از مژه بر هم زدن
آنقدر كه نگاهش محو و ساكن نظاره گرم بود و
نظار ه گرش من .
و چه راحت..... ادامه متن در ادامه مطلب
زنداني عشق او
قلم سپهر/سايه اش بر سرم سنگيني مي كند اما عاشقانه مي خواهمش صادقانه از ته دل بودنش را مي طلبم هواي بيرون آمدنم كه به سرم بزند چنان دورادور من مي پيچد چنان مرا از همه كس و همه چيز مخفي مي كند گم مي كند محو مي كند كه در حيرتم ازاين همه تعصب
عجيب پر است از يك تعصب شيرين پا به پاي من قدم مي نهد و رد رفتنم را
نگاه زهر آلود يا تير زهر آلود ، هنوز فدايي حسين است
قلم سپهر/اين روزها سعادت حضور در مراسم حسيني رونميشه از دست داد
سعادت سينه زدن و گوش كردن به روضه ها و نوحه هاهم
اما حالا كه دعوت شديم به چنين مراسمي
با ميزباني حضرت عشق حسين بن علي
بهتره مواظب رفتارمون باشيم
مواظب نگاهمون هم
اين مراسم جاي خيلي از كارا نيست
جاي دل بردن و دلبري كردن هم
خيلي خوبه كه شأن ومنزلت اين گونه مراسم رو حفظ كنيم
يادمون باشه كه اينجا سواي هر جاي ديگه ست
اينجا لازم نيست منتظر تاييد كسي باشي
تاييديه ابا عبدالله كافيه
همين كه حسين پاي رضايت نامه تو امضا كنه
همين كه بتوني آخر مراسم هواي كربلا رو تودلت احساس كني كافيه
همين كه آخر محرم برات كربلا رو از آقا بگيري
يعني رسيدي به اوج رضايت سلطان
برادرم روز عاشورا.........
مواظب نگاهت باش
نكنه سرت به طرفي بچرخه كه ...
ادامه متن در ادامه مطلب
به همین آسونی به همین سادگی
قلم سپهر/میشه یه کم ساده تر رفت تو خیابون
اونقدر که وقتی یکی ما رو می بینه خیابونو و با خونه شخصی اشتباه نگیره
اونقد ر که هوای صمیمیتی از جنس هرزگی تو ذهنش رشد نکنه
و به هوای آدرس پرسیدن قدم جلو نذاره
اونقدر که به خودش اجازه نده هوای نفس ناپاکی که تو ذهنشه رو
به اسم.....
ادامه متن رو در ادامه مطلب بخوانيد
بوسه هاي خياباني تحفه جديد بدحجابان
قلم سپهر/بوسه هاي خياباني هم كم كم جاپاي خودرا در ميان كوچه و بازار پيدا كردند از كنار بد حجابي وقتي سهل انگارانه بگذري مي شود همين ...همين كه در ملا عام شاهد بوسه هايي مي شوي كه هنوز برايت عادي نشده كه هنوز تصورش ميان ذهنت جا باز نكرده هنوز حتي نامش ترا به ياد اروپا و غرب مي يندازد
قلم سپهر/يه جايي بد جور دلم شكست يه جايي تمام باورهام رفت زير سوال رفت زير ردپاي حضور يه مد يه آرم يه سليقه قرار نبود چادر از سرش بيفته قرار نبود صورت روشن و مهتابيش بشه بوم هزار رنگ لوازم آرايش قرار نبود چشمهاي مشكي و تيله ايش زير يه لنز سبزآبي مخفي بشه قرار نبود چشمهاي هميشه محجوبش
قلم سپهر/روزي در دولت پهلوي قرار بود به يكباره كشف حجاب شود آنهم به بهانه تجددو مد گرايي مي خواستند به يكباره زنان را با سر و تن برهنه راهي خيابانها سازندو به يكبار تمام نجابت زن را تمام ارزش اورادر كالا بودنش خلاصه كنند اما نشد نگذاشتند .....نه نگذاشتيم اصرارهاي آنان كه ازحد گذشت چنان رگ غير تمان عود كرد كه شاه را با همه عقايد و تجدد گراييش به نا كجا آباد فراريش داديم نگذاشتيم بر ايمانمان خللي ايجاد كنند چون تب ايمانمان چنان بالا بود كه دشمن را به تشنج گرفتار ساخت و اين تشنج و سر در گمي منجر به اشتباه آنان شد اشتباه پشت اشتباه و در نهايت رسيدند به
بقيه در ادامه مطلب
قلم سپهر/کارش شده تو سایت دنبال مد ابرو و مو گشتن دنبال مارکای جدید لباس کفش های اسپورت و آرایشای جدید. اسمش وگذاشتیم اصغر خانوم آخه شهر ما کوچیکه اگه یکی بخواد یه کم متفاوت تر باشه همه می فهمن چه برسه به اصغر خانوم که پسره و دلش به آرایش و تیپ زنونه خوشه ابروهای نازک و کمونی تو صورتش آدم به تعجب وامیداره تازه تو ابروهاش سرمه هم ميكشه حتي خط چشم لبای سرخ و و صورت بزک کرده اش آدم رو راستي راستي يادنو عروسا مي اندازه هر یکی دو ساعت هم میگه میخوام برم خونه تجدید آرایش و تیپ کنم برمی گردم اونقدر مرتب و تمیزه که ما پسرا وقتی می بینیمش دلمون می خواد یه لحظه فقط با هاش هم صحبت بشیم آخه با هر تیپی نمی پره یه دفعه میبینی با یه آدم حزب اللهی رفیق فابریکه و با یکی مثل خودش نه واسه همین شده حسرت خیلی ازپسرای شهرما این که میگم پسرا یعنی اینکه ..
تعداد صفحات : 2