سلام به همه خوانندگان عزیز ... لطفا چه طرفدار حجاب هستید و چه نیستید متن زیر و به دقت بخونین:

ما هم با حجاب اجباری مخالفیم اما دوستان چرا ما همیشه دوست داریم برای اشیائی که در اطرافمون هست قانون باشه اما برای حضور ما در اجتماع نه ...!؟

اصلا چرا باید چراغ قرمز باشه در قوانین جامعه چرا همه ی چراغ ها سبز نباشه ....!؟

آیا رفتارهای ما در جامعه فقط باید در مورد توهین و تمسخر و فحش خط قرمز وجود داشته باشه ....!؟

آیا چشمهای ما احتیاج به چراغ قرمز ندارند ...!؟

آیا بدنهای ما احتیاج به خطر قرمز ندارند ...!؟

آیا حرکات ما ، لباسهای ما ، چشمان ما ، گوشهای ما ، احتیاچ به چراغ قرمز ندارند ....!؟


آیا وقتی یه کسی صدای ضبطشو تو خیابون بلند میکنه بهش نمیگیم کمش کن ...!؟

چرا وقتی نوبت به حجاب میشه که رعایتش هم برای زن در جامعه خوبه و هم برای سلامت اخلاقی مردو زن موضع گرفته میشه ...!؟

مگه حجاب غیر از اینه که باعث میشه به حضور زن در جامعه به عنوان یه ابزار و شیء که برای لذت بردن مردان هست نذاره به چشم ابزار بهش نگاه بشه ...!؟

مگه نه اینکه حجاب باعث میشه مردهای خانواده نگاهشون درگیر زنها و فیزیک بدنشون و چهره ی زیباشون نشه ...!؟

مگه نه اینکه حجاب باعث میشه چشمان هر مرد زیبایی همسر خودش رو جستجو کنه تا زیبایی زنهای دیگر رو ...!؟

مگه نه اینکه حجاب باعث میشه جوونهای ما در عفت و سلامت اخلاقی بهتری باشند ...!؟

مگه نه اینکه غریزه ی جنسی در همه ی انسانها وجود داره ... !؟

مگه نه اینکه جوانها در سن جوانی پر از شهوت هستند و چشمهای گرسنه دارند ... !؟

مگه نه اینکه ما برای حضورمون در جامعه چه زن و چه مرد نسبت به هم موظفیم و وظیفه داریم سلامت اخلاقی جامعه رو حاصل کنیم با رفتارهای و کردارهامون ...!؟


((((((( و در آخر مگه نه اینکه ما مسلمانیم ...!؟ ))))))))

و اما

بهتر نیست برای حضورمون در جامعه قانونی تعریف کنیم ...!؟

*چت روم حریم آسمانی*

بــا مــטּ بــزرگـــ شــدے ...(!)

بــا تمـــام لــحظــ ه هــاے زنــدگیـــم همــراه بودے ₪ ₪ ₪

همـــراه مــטּ زیـــر بـــاراטּ مـــاندے و خیــس شدے(!)

بــا مــטּ قــد ڪشیدے (!)

بــا مــטּ زیــر آفتابـــ گرمتـــ شـــد (!)

رنــگ مشـڪے اتـــ زیــر نـور آفتابـــ رنگ بــاختـــ تـا رنـگ از زنــدگے ام نبــازد✘

بــ ه ایــטּ بـــا هم بودטּ ها افتــخار میکنـــم ₪ ₪ ₪

عاشورا هم تموم شد!

اما نه هنوز تموم نشده اینکه کل یوم عاشورا وکل العرض الکربلا واقعا حقیقته!

یعنی اگه آدم یکم تو روزمره ها دقیق شه درک میکنه این مطلبو...

چند روز پیش حرفی ازیه استاد شنیدم که خیلی منقلبم کرد دوست داشتم برای شما هم بگم:

وقتی کاروان اّسرای کربلا از کوفه گذشتن ،کوفیان وقتی فهمیدن اسرا اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله هستن به سر وصورتشون زدن وگریه وزاری کردن حتی از شدت غصه پوست صورتشون روهم میکندند که خون روی صورتشون روون میشد!!!!!!!!!

اما وقتی کاروان از کوفه گذشت هیچ کس همراهی شون نکرد وهمه به سمت زندگی معمولی شون رفتند !(یعنی تااین حد!!!)

این کاروان هنوز هم دربین ما درحرکته؛اگه فقط به گریه وزاری برای اهل بیت اتکا کنیم و درعملمون این هویدا نباشه ،خوب ماهم با کوفیان بی وفا فرقی نداریم!

عمل چیه ؟اینکه به روضه امام حسین (ع)بیاییم گریه کنیم اما حجابمون روهم حفظ کنیم نمازمون رو هم بخونیم دریک کلام عمل به دستورات خدا کنیم ...

گریه خوبه اما راه کمال و رسیدن به معبود و رهایی از آتش جانسوز ووحشت های بعد از دنیا ومرگ عمل خوب وپاک بودنه...

مواظب باشیم که در سختی ها صبر کنیم درسخت ترین شرایط دست ازحجابمون برنداریم وعفت وحیا داشته باشیم که زینب گونه زندگی کنیم که بتونن بهمون بگن تو پیرو حضرت زینب بودی ...

گریه بی عمل=کوفیان بی وفا

دلنوشته معاون سایت(چادرخاکی)

یه چیزی دیدم بین بچه ها میچرخه گفتم حیقه اینجا نزارم:

مي گويند سياهیِ چادر چشمــــ را ميزند!
چشم آدم های حريص وهرزه را ، چشم را که هيچ ! خبرندارند تازگی
ها دل را هم مي زند!دل آدم های مريض و بيمار دل را!
از شما چه پنهان چادر دست و پا گير هم هست!دست و پای بی بند و
باری را مي بندد!
چادر برای کسانی استــــ که نمی خواهند عزتــــ ِ آخرتشان را به بهای
نا چيز ِ لبخند های هرزه بفروشند

سلام

اول نوشت :این یه خاطره واقعیه خوب بخونیدش

---------------------------------------------------------------

می گفت تو این همه سال که از خدا عمر گرفتم خیلی امام حسین و دوس داشتم اما هیچ روضه ای نمی رفتم همش خونه می موندم همین امسالم نرفتم تا اینکه شب عاشورا گفتم برم یکی از این حسینیه های شهر روضه گوش بدم ....... همینکه رفتم تو حسینیه یه جوریم شد آخه هم  اولین بارم بود و هم اینکه یه جورایی به خاطر حجابم از بقیه متمایز بودم با خودم گفتم حالا یه شبه دیگه هر چی باداباد رفتم یه گوشه نشستم یه خورده اونورترم چندتا دختر جوون هم سن و سال خودم نشسته بودن که خیلی هم با حجاب بودن اونارو که دیدم یه خورده از خودم خجالت کشیدم ..... قران و خوندنو نوبت به روحانی رسید که سخنرانی کنه همینکه شروع شد دیدم اون چند نفر شروع کردن به صحبت کردن گفتم خب جوونن دیگه الان تموم میکنن اما چند وقت که گذشت دیدم نه تنها تموم نکردن بلکه شروع کردن به ختدیدن اونم نه لبخند قشنگ قه قهه می کردن یه هو دلم هوری ریخت پایین بابا شب عاشوراست اونوقت خنده!!!!!!!! با صدای بلند!!!!!! یه نگاه به خودم انداختم یه نگاه به چادر و حجاب سختی که اونا داشتن ......با خودم گفتم عجب اشتباهی کردم اومدم بیرون خونه میموندم دیگه .......

---------------------------------------------------------------------

پی نوشت 1: خاطره طولانی بود مخلص کلام و نوشتم

پی نوشت 2: آخه خواهر من که حجاب داری و ادعا میکنی حزب اللهی و امام حسینی هستی خنده شب عاشورا اونم وسط مجلس آحه نمیگی چهار نفر دارن نگاهت میکنن و اینو به حساب حجاب و دینت مینویسن آخه نمیگی این بنده خدا دیگه پاش از روضه امام حسین بیفته پای تو هم گیره اصلا اینا به کتار آخه نمیگی اون قکر میکته همه ی چادری ها اینجورین و دیگه تا 2کیلومتری حجابم نمیاد.......

پی نوشت 3 : خدایا همه رو به راه راست هدایت کن و به هممون بفهمون که من با هر تیپ و لباسی که هستم نماینده یه طیف بزرگ از هم لباسی هام هستم کاری نکنم که اون طیف رو پیش همه خراب کنم ......خصوصا اگه اون طیف اسلام و حزب الله باشه

منبع : حریم آسمانی

سلام علیکم خدمت خواهر عزیزم، نعیمه اشراقی
مصاحبه شما را خواندم وو از انکه در جریان آن با یکی دیگر از اعضای بیت امام آشنا شدم، خوشحال و مسرورم.
خوشا به حال شما که خون آنن مرد بزرگ در رگهایتان جاریست. البته امام خمینی آنقدر بزرگ و توانا بود که هویتش اسما به چند فرزندش تعلق دارد اما رسما همه ایران عزیز، بیت آن مرد خداست و همه ما نسل او هستیم چون به دست او زنده شده ایم. پدر ها و مادرهای ما از آن مرد بزرگ حیات یافتند و ما ثمره ی آن حیات کریمه ایم. ما نواده امام خمینی هستیم اگرچه خون امام در رگهای ما نیست اما کلامش و اعتقاداتش، تار و پود وجود ما را تشکیل داده است و محبت او که محو در ائمه اطهار بود، در رگ ما جاری است.

اختصاصی وبلاگ حریم آسمانی

لطفا ادامه مطلب را بخوانید

پی نوشت:

لینک صحبتهای خانم اشراقی

رهبر معظم انقلاب آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی) :

«چادر بهترین نوع حجاب ایرانی و نشانه ملی ماست/ آن‌ها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمن‌اند»

«مردم ما چادر را انتخاب کرده‏اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجاب‌هاى دیگر است.» ولى زنان ما مى‏خواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آن‏که یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست.»

روسری می گذارم و چادر مشکی به سر می کنم؛ نه از آن روی که اجبارم کرده باشند یا اینکه همه باید یک شکل بپوشند و یکجور اندیشه کنند و یکجور ببینند .

شاید بپرسید که چرا چادر به سر می کنم و آزادی خودم را محدود می کنم؟

چون زن مسلمان باید حجاب داشته باشد؛ چون چادرم یک نماد و سمبل است ؛ نماد رهایی ؛ نجابت و پرچم افتخار زن ایرانی

چادر به سر می کنم؛ چون درون آن احساس امنیت و آرامش می کنم .

چادر به سر می کنم؛ چون با آن احساس کامل بودن می کنم ؛ 

چادر به سر می کنم؛چون آنرا دوست دارم! آری من با چادر مشکی ام از خیلی ها آزادتر هستم! من چادر مشکی ام را با هیچی در دنیا عوض نمی کنم!

چادرمشکی من؛پرچم افتخار من است!

خدایا زیبایی و ارزش چادرم را در رفتار و گفتار و کردارم تجلی ساز