عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مزایای طراحی سایت سینما | 0 | 180 | start11 |
.طراحی سایت سازمانی | 0 | 159 | sitecup1 |
.طراحی سایت تخت | 0 | 171 | sitecup1 |
.طراحی سایت تهران | 0 | 155 | sitecup1 |
.طراحی سایت اختصاصی | 0 | 175 | sitecup1 |
چک لیست های جذاب سئو | 0 | 197 | sitecup1 |
رمز موفقیت در طراحی سایت چیست؟ | 0 | 190 | sitecup1 |
شش روند طراحی سایت اینترنتی | 0 | 180 | sitecup1 |
انواع تایر | 0 | 191 | jvddgn |
معرفی بهترین برنامه جایگزین تلگرام | 0 | 240 | jvddgn |
با سلام خدمت همه ی شما بزرگواران از این به بعد می خوام یه سری هم به تفکرات ضد حجاب و چادر بزنم . باید اونور قضیه رو هم دید و به قول معروف ببینیم چند چندیم نمیشه گفت همه چی آرومه چون واقعا نیست و وضعیت خرابتر از این حرفهاست اولین قدم هم از کسی شروع میکنیم که خودش با حجاب کامله یعنی چادریه متن زیر رو قشنگ مطالعه کنید:
-
من یه دختر چادری هستم می تونم بگم چادر مزخرف ترین و مضر ترین پوشش در تمام دنیاست.
ادامه این مطلب جالب رو در ادامه مطلب مطالعه کنید
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
سلام دوست من . فرق تو با اون میدونی چیه ؟
اینکه تو خودتو میکشی و به هر رنگی در میاری که بتونی دل چندتا آدم مثل خودتو به دست بیاری
اما اون نه
بقیه این دلنوشته را در ادامه مطلب بخوانید
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
چقدر این روزها همه شبیه هم اند ...
اصلا دوست دارند شبیه هم شوند ، یکی بینی را سر به بالا می کند ، یکی گونه اش را عمل می کند ، یکی دیگر لبش را حجیم می کند
بقیه دلنوشته در ادامه مطلب
بانوی وطنم !
به راستی می خواهی چه چیز را ثابت کنی ؟ اینکه محدود نیستی؟
اینکه می توانی پا به پای مردان در همه ی عرصه ها باشی ؟
بقیه این دل نوشته را در ادامه مطلب بخوانید
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
خیلی وقت پیش مادر و فرزندی بودند در کوچه جلویشان را گرفتند مادر اولین کاری که کرد چادرش را سفت گرفت پسر آمد جلو با غضب رو کرد به مرد که چه می خواهد مادر دستش را گرفت ......
بقیه در ادامه مطلب
بانویی می گفت:
عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم،
و من تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم!
به آستین های کوتاه مانتویت خیره شدم!
و من ساق دست هایم را صاف کردم!
به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم!
و من چادرم را روی سرم مرتب کردم!
برای من همین بس بود که راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند!
و تو را خانومی
خواهرم ، خوب چادرت را بر سرت محکم کن بعد از حماسه این روزها روزگار سختی در راه است
بوی تعفن می آید از نفاق و سازش و تزویر .....
حرمت ها شکسته خواهد شد ....
تنها ملجا و پناهت می شود شب های جمعه و گلزار شهدا...
پی نوشت : خیلی از حرفها را باید برد زیر خاک مجال بیانش نیست
پی نوشت 2 : سالی که نکوست از بهارش پیداست .... خوشحالی طرفداران منتخب ملت
با سلام خدمت کاربران گرامی
در آستانه انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری هستیم و خیلی به نظر خودم خوبه که به این مطلب مهم اشاره کنیم .
وضعیت فرهنگی و حجاب و عفاف جامعه که همه با اون دست به گریبان هستیم از کاهش روزانه بلندی مانتو ها ، کنار رفتن تدریجی روسری ها ، از بیرون بودن گوشواره ها گرفته تا تمام گوش . از آب رفنن شلوارها تا تعییر جنسیتشان به ساپورت و انواع دیگر و هرروز و هر روز خبرهای جدید از کشف حجاب بازیگران و خبرهایی که تو انجمن همین سایت هم دوستان قرار دادن مثل : کشف حجاب هدف دار یک زن در تهران ... ، در آتلیه های غیر قانونی تهران چه می گذرد ؟ ، انتخاب خودجوش زیباترین دختر و پسر مانکن در شیراز و آ خرین خبری که توی یکی از سایت ها دیدم که به نقل از دویچه وله فارسی نوشته بود ( اولین شو مدل های لباس شاد در سیرجان ) که عکس های واقعا تاسف باری از این بی عفتی را قرار داده بود
واقعا وضعیت فرهنگی ما به کجا داره میره وضعیت حجاب این سرزمین رو به فناست آقایانی که کاندید ریاست جمهوری شدید چقدر به این مساله توجه کردید؟ من که تا بحال چیزی ندیدم فقط حرف از تورم حرف از اقتصاد پس فرهنگ چی میشه ؟ حجاب کجای برنامه های شماست ؟
ان شاء الله که هدایت بشیم
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته
ای گلبن بوستان عفاف که شاخه های وجودت را در برگ های سبز حجاب پوشانده ای! چه زیبا به برگ های حجابت روگرفته ای. هر برگ سبز پوشش دینی ات شاخه های وجود تو را از آزار رهگذر بیمه کرده است و طراوت وجمالت را پایدارتر ساخته است.
ســـــلامـ ســــلامـ פֿـوبین
عیدتوووووونـ مبارکـــــــــــ بنده هاےפֿـوب פֿـوووب פֿـدا ....به به چه عیدے چه روزے
تاج گذارے آقامونه ولــے مولامون غایبن
פֿـدایا פֿـدایا פֿـودت هرچه سریع تر ظهورش رو سهل بگردان ودر برپایی حکـــــــومتش تعجیل کن
درادامه شعرے از بنده פــقیر رو پذیرا باشین:
آقاے من عمرمان به سرشد ونیامدے
جوانی ام تلف بیهودگـے هاشد ونیامدے
نشود کوفـے شویم ودرپـے ت سرگردان
آسمان دلم بـے فروغ شد ونیامدے
بیا که جان دهم در ره ات آقاجان
جان بـے ارزشم ممیت شد نیامدے
اللهم عجل لولیک الفرج
چادرخاکی
تعداد صفحات : 30