حواست باشد خون كسي گردنت نيفتد

قلم سپهر/حضور در مكانهاي مجازي بيشترين  تاثير را در زندگي روز مره افراد به جا گذاشته است هم مثبت هم منفي اما حقيقت اينست اين دنياي پر دروغ خيلي راحت كاربران را به بازي گرفته است و زندگي آينده آنها را تحت تاثير قرار داده است  نو جوانان از مهمترين قربانيان اين دنياي مجازيند كه به فراخور سنشان خيلي راحت دل مي بندد و به خاطر احساسات قوي در اين دوران چنان با اين محيط و كاربر مجازي اخت مي شوند كه تمام فكر و ذكر روزمره آنها را كه قرارست معطوف به درس و مدرسه شود از آن خود مي كند يك نو جوان با تمام صداقت قدم در راهي مي نهد كه يك فرد 50 ،40  ساله خود را  20 الي 30ساله معرفي كرده و با انتخاب يك عكس پرو فايل مطلوب و خواستني و  با ژست يك جنتلمن  و يك شغل عالي و دو قطعه شعرعاشقانه تمام تو جه وي را به خود جلب مي كند طوري كه هر گاه وي پستي بي مخاطب هم مي گذارد وي خود را مخاطب او مي بيند و خيالپردازي مي كند و قصه اي مي بافد با يك قهرمان 20 ساله با يك عكس پروفايل از هنرمندان خارجي و اين  يعني دل به هيچ بستن و فردا وقتي با فشار عاطفي روبرو شود طي يك قرار حقيقي دوست فيس بوكي خورا در قالب يك مرد 40 ساله و چه بسا بالاترمي بيند  با يك قيافه و شكل نا متعارف و يك شغل كه بعضا شياديست آنگاه حال اين نوجوان گريه دارد  

چون مي رسد به جايي كه برايش مرگ طعم شيرين تري از حقيقت دارد مي رسد به نقطه اي كه بودن آزارش مي دهد به آنجا كه   زندگي برايش طعم دروغ مي گيرد طعم دو رويي و ريا و همه را در اين حين مقصر مي بيند به جز خودش چون به خودش به پاكيش به راستي و حقيقت عواطفش ايمان دارد

كمي محتاط تر كمي صادقانه تر همين نزديكي هم خدا هست هم فرشته اي كه دلش زود به حرفها دلخوش مي شود زود دل مي بندد و خيلي زودتر مي شكند خرد مي شود مي رسد به جايي كه نفس در سينه اش سنگيني مي كند و ممكنست خداي ناكرده در ميان انتخابهايش گزينه اي نباشد به جز مرگ حواست باشد خون كسي گردنت نيفتد بازي ست اما كمي مواظب باش