با سلام
امسال زرد میپوشم چون رنگ سال است . فلان مدل مانتو را خریداری میکنم چون امسال مد است.
و خیلی دیگر از مسائلی که هرروزه با آن مواجه هستیم و مد بازیگر اصلی این بازیست
مد در واقع حقیقتی است غیر قابل انکار و بودنی، که شاهرگ حیاتش در گرو تابعیت و تقلید انسان است. حالا هر قدر این انسان از وابستگی های فرهنگی و اعتقادیش دور شود و یا دورش کنند، طبیعتا به دنبال پر کردن خلا شخصیتی، به سوی تقلید و تبعیت و مدگرایی کشیده می شود یکی از شاخصه های بحران هویت را می توان مدگرایی دانست. «برنارد» معتقد است که مدها مانند هوس های اجتماعی بی ثبات و غیر منطقی اند. فردی که قادر به یافتن ارزش های مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب و ایدئولوژی خود نیست، ایده آل هایش به هم می ریزد. چنین فردی که از در هم ریختگی هویت رنج می برد، و نمی تواند ارزش های گذشته و حال خود را ارزیابی نماید و برای آینده برنامه ریزی نماید، در چنین موقعیتی برای پر کردن خلاء شخصیتی به سوی ناهنجاری ها و رفتارهای خاص کشانده می شود.
همانندی و پیروی از مد، را می توان تلاش فرد برای یکسان شدن با شخصی دانست که به هر دلیل مورد توجه اوست. این همانندسازی می تواند از ابعاد مختلف اعم از کلامی، پوششی، نگارشی و مانند آن پدید آید. زمانی شخص به دنبال مدگرایی می رود که کارکردی برایش داشته باشد، با مد شخصیت سازی می کند و یا هویت یابی؛ فرقی نمی کند حتی برای همگونی با گروه همسن هم به مدگرایی کشیده می شود.
در جامعه ای که اختلاف طبقاتی شدت دارد، این اختلاف طبعا در نوع خانه، مدل اتومبیل، سبک زندگی، نوع شغل و مخصوصا در نوع لباس و آرایش ظاهر، منعکس می شود.
گرایش به مدپرستی و مدگرایی علت های اجتماعی و روانی متعددی دارد. فاصله تبدیل شدن یک رفتار به هنجار و ناهنجار، به عوامل زیادی بستگی دارد.
ـ بی گمان یکی از خصوصیات انسانی میل به متفاوت بودن و تمایز از دیگران بخصوص در دوران نوجوانی و جوانی، است و این در جلوه های انسانی به صورت خودنمایی، تنوع طلبی و نوگرایی بروز و ظهور می کند.
ـ ضعف اراده و اختیار بر تصمیم و پایداری و کنترل هیجانات، عواطف و بیان اندیشه ها، افراد را به سوی نوعی از خودبیگانگی و بی هویتی سوق می دهد و گرایش به همرنگی، مدگرایی را در افراد تقویت می کند.
تغییر و تبدیل از ویژگی های طبیعی انسان و جهان است و در مسیر آن نوگرایی و به روز بودن خودنمایی می کند.
از آغاز زندگی و تقریبا سال هایی که آدمی خود را می شناسد، ناخودآگاه به تقلید از رفتار و عملکرد دیگران می پردازد. و متعاقب آن، بخش هایی از شخصیت دیگران را که مورد توجه او قرار می گیرد، به عنوان الگو و سرمشق می پذیرد.