چرا دروغ بگم من در کل چادرو دوس داشتم اما فکر نمیکردم یه روز خودم قبولش کنم.اما خیلی وقتا هم شده که غصه میخورم که چرا زودتر از اینا چادری نشدم.خیلی خودمو سرزنش میکنم نمیدونم کار خدا که بی حکمت نیست حتما حکمتی داشته. بازم ازش ممنونم برا این همه لطفی که بهم داره. اونقدر خوبه وقتی باهاش حرف میزنم.دلم آروم میگیره و ته دلم قرصه که خدا رو دارم. واسه همین همیشه می پرسم ازش چرا ؟ واسه چی این همه خوبی بهم میکنه. واسه کدوم کارم اما میگه این حرفو نزن چادری شدی بهت قول دادم هواتو داشته باشم پس نگران چیزی نباش. قبلا وقتی یه مشکلی پیش میومد اونقدر اشک میریختم که چرا این جور شد اما حالا که همه زندگیم سپردم بهش اگه مشکلی هم پیش بیاد میدونم حکمتی داشته واگه اون مشکل پیش نمیومد شاید اتفاق بدتری برام می افتاد. این چیزای خوب هدیه خدا برا چادری شدنم هست.پس حالا خواهر عزیز خودت قضاوت کن دل خدا رو به دست بیاری بهتره یا دل بنده اشو؟