وقتي اصغر خانوم براي ارايش كردن وقت كم مياره

 قلم سپهر/کارش شده تو سایت دنبال مد ابرو و مو گشتن دنبال مارکای جدید لباس کفش های اسپورت و آرایشای جدید. اسمش وگذاشتیم اصغر خانوم آخه شهر ما کوچیکه اگه یکی بخواد یه کم متفاوت تر باشه همه می فهمن چه برسه به اصغر خانوم که پسره و دلش به آرایش و تیپ زنونه خوشه؛ ابروهای نازک و کمونی تو صورتش آدم  و به تعجب وامیداره تازه تو ابروهاش سرمه هم ميكشه حتي خط چشم لبای سرخ و و صورت بزک کرده اش آدم رو راستي راستي ياد نو عروسا مي اندازه هر یکی دو ساعت هم میگه میخوام برم خونه تجدید آرایش و تیپ کنم برمی گردم اونقدر مرتب و تمیزه که ما پسرا وقتی می بینیمش دلمون می خواد یه لحظه فقط با هاش هم صحبت بشیم آخه با هر تیپی نمی پره یه دفعه میبینی با یه آدم حزب اللهی رفیق فابریکه و با یکی مثل خودش نه واسه همین شده حسرت خیلی ازپسرای شهرما این که میگم پسرا یعنی اینکه خدارا شکر اینجا هنوز اونقدر متمدن نشده که دخترا هم بخوان دوست جنس مخالف داشته باشن تازه اگه یکی هم تو این همه بخواد، بومی نیست  فورا تابلو میشه و از گردونه  گذران زندگی و ارتباط اجتماعی خارج.از اصغر خانوم غافل نشیم آره  یک سالی هست سربازی میره تو این یکسال آرزو به دلم موند که یه باراونو کچل ببینم نه این که بگی اونجا پارتی داشته و سرش و کچل نکرده ها نه اونا از پسش بر اومدن و حسابی کچلش کردن ولی اون زرنگتر از این حرفاست کلاه گیس خریده و میذاره سرش ککش هم نمی گزه . البته تا 6 ماه همه  مارو سر می دوونه که موهامو نزدن ولی بالاخره یکی از بچه های پادگانشون اومد و اونو لو داد کلاه گیس گذاشته به چه قشنگی موهارو حالت فشن میزنه می یاد خیابون ما هم مثل آدم ندیده ها از دور میشینیم تماشا  نه که جرئت نداریم به دخترای مردم نگاه کنیم به اون نگاه می کنیم فیض می بریم  یه گردنبند میندازه به چه بلندی و سنگینی تو این دورو زمونه که زنا حسرت داشتن یه انگشتر طلا رو دارن این اصغر خانوم ما گردنبند طلا میندازه به چه بلندی و چه ضخامت .دیروز یه جدیدترشو خریده بود می گفت قبلیه نازک بود گردنم و اذیت می کرد نازک که میگه یعنی با پهنای نیم سانتی این جدیده رو ندیدین باور کنید هوش ازسرتون می پره از پهنا و قطر و بلندی هیچی کم نداره البته آدم بابای پولدار داشته باشه واسه این روزاش خوبه دیگه .

حرف زدنش و راه رفتنش آدمو یاد مانکنایی می اندازه که رو سن برا شو لباس رفتن اونم نه مردونه ها همه رو شما زنونه حساب کنید سه روز که آدم و نبینه روز چهارم یه روبوسی افتادی أه  ... درست عین ...ولش کن حالم بهم خورد از هر چیش خوشم بیاد از ماچ کردن بیزارم نا سلامتی مردیم دیگه ، یه روزمی خواستم مثل اون تیپ کنم نه از لحاظ صورت و موها نه فقط لباس رفتم یکی از تی شرتا شو نشون کردم و رفتم پاساژ دیدم زده 2500000ریال ایرانی 7000000ترکیه ای اصل، حتی شمردن صفراش منو عصبی میکرد چه برسه به خریدش  با خودم فکر کردم خداییش حق داره اینجوری مرتب و با فیس و افاده راه بره آخه وقتی قیمت یه تی شرتش 700000تومنه (مطمئنم که اون همیشه اصل می پوشه )سرتا پاشو بخوای حساب کنی با گردنبند و انگشترش اینا خوب میدونی چند می ارزه؟  بی خیال اصغر خانوم ما لیاقتش بیشتر از این حرفاست خودمونیم خداییش با این دک و پوزش ندیدم تا حالا نگاه چپ به دختر یا زنی داشته باشه  یا اصلا اهل دعوا باشه یا وقتی یه چیزی مخالف عقیدشه بخواد با زور به طرف بفهمونه یا توهین کنه اصغر خانوم  ما همیشه آرومه اگه یه چیزی هم طبق خواسته ش نباشه فوقش از اون جمع بلند میشه و میره نه اینکه بگی زورش نرسه ها نه خودش آدم حسابیه همین دیروز بود بهش گفتم اصغر خانوم تو هیچ وقت عصبی نمیشی خندید و آروم گفت چرا وقتی وقت آرایشم شده و خونه نیستم یا وقتی لباسم اتو لازم داره تنهایی از پس کارام بر نمیام یعنی وقت کم میارم حتی اگه از خوابم بزنم حقیقتش دلم براش سوخت گفتم ولی من که خیلی وقت زیاد میارم چطوریه پس یه نگاه به سر و وضعم کرد و گفت آخرین بار کی لباساتو اتو کردی گفتم دیشب با حسرت گفت ولی من هر دو ساعت مجبورم اتو کنم هر دوساعت با ید تجدید آرایش کنم باید مواظب باشم باد به موهام نخوره دستم که اصلا نباید بهش بخوره وگرنه ...اصلا تو میدونی من چه دردی رو تحمل می کنم تا ابروام این شکلی بشه گفتم مگه درد داره  انگار تازه ياد چيزي افتاده باشه گفت بلند شو برو که دارم از برنامه ریزیم عقب می افتم باید برم تجدید وضو گفتم واقعا یعنی تو همیشه با وضو میای خیابون خندید و گفت منظورم تجدید تیپ و آرایشه آی کیو .راست می گفت انگار از دنیا عقب بودم نه این که فکر کنید من بچه نا مرتبیم  نه خودم تو دانشگاه آقای تیپم ولی از نوع مردونه اش نا سلامتي  ولش کن یه دفعه یه فکری اومد تو سرم صداش زدم اصغر خانوم می خوام حکایتت رو تو سایت منتشر کنم نظرت چیه ؟ اول یه نگاهی بهم کرد و بعد مثل دخترا سرشو انداخت پایین وآروم لباشو جوید سرشو که بالا آورد دیدم یه لبخند محوهم رو لباش جا خوش کرده  فهمیدم اعتراضی نداره بنده خدا اونم دیگه عادت کرده اگه یکی بهش بگه اصغر آقا با تعجب سرشو و اینور و اونور می چرخونه که نکنه بایکی دیگه باشه.برای اصغر خانوم ما دعا کنید انگار این ریختی گشتنش دست خودش نیست چون به وضوح دیدم تحمل این همه سختی از تحملش خارجه ولي خوب كاريش نميشه كرد عادت كرده بيچاره درست مثل یه وسواس فقط موندم اگه فردا بخواد زن بگيره معيارش برا پذيرفتن يه زن چيه يعني دوست داره اون زن مثل خانوما بگرده يا مثل مردا و با يك تيپو اخلاق و رفتار مردونه آخه فلسفه خلقت گرايش دو جنس مخالف به همه دو جنس مخالف با اخلاق ورفتار و تيپ و نوع نگاه متفاوت و مخصوص به هم جنساي خودشون شاید هم می خواد تا آخرعمر به قول ماهمین طوری یالقوز باقی بمونه آخه خدا وکیلی کدوم دختری حاضره وسایل آرایشش و رو با شوهرش قسمت کنه یعنی منظورم اینه که کدوم دختری حاضره برا دلبری شوهرش از مردم کوچه و خیابون وقت بذاره ؟