پس کی این ابرها کنار می روند؟
من درخشش خورشید را به تمامی می خواهم
کی غبار غرور پاک خواهد شد از روی دل ها
و چه زمان دل ها نورانی می شوند از خورشیدی که خاموشی ندارد.
آری این ابرها از فرط سستی و سکون هر روز پروار تر می شوند.
این قدر بی تفاوت نشستند که سنگین شدند
کدام روز است که دست باد و پرتوی از نور آن ها را به بارش وا می دارد.
این ابرها آنقدر باید ببارند تا تمام شوند
ببارند و ببارند تا ذره ای حتی نماند و خورشید به تمامی نمایان گردد.
روزی این ابرها خواهند رفت، که از خود بگذرند
روزی که از وجود کم خویش گذشتند و با نور یکی شدند
آن زمان، زمان خورشید است
آسمان در طلب نور
و زمین تشنه آّب
پس بیا باران شویم و دل های خسته خود را بشوییم و با سبکبالی در انتظار روشنایی باشیم.
به امید روز موعود صلواتی برای سلامتی آن نور عالمین بفرستیم و تلاش کنیم لحظه ای از طلب مطلوب غفلت نکنیم.
السلام علیک یا وعد الله ضمنه
یا ابا صالح ادرکنی (عجل الله تعالی فرجه)