بوی جمعه
غروب پنجشنبه که می شود ..بازهم هوای تو را در سر دارم پسر غریب فاطمه
به هفته ای که گذشت می نگرم باز هم سرافکنده میشوم
یک حساب سرانگشتی که میکنم میسینم که برای شما کاری نکرده ام
انتظار زیادیست خود را جزو منتظرانت یدانم
من که نه بفکر شما هستم نه کاری برایتان کردم
چطور منتظرنتم
تنها امیدم اینست با آن نیمه نگاهت که مس را طلا می کند
به این روسیاه سراپا تقصیر هم نگاهی کنید تا شاید به قافله ی منتظرانت بپیوندم
اللهم عجل لولیک الفرج