چندی پیش داستان کوتاهی خواندم که جالب بود می خواهم اینجا آن را برای شما بگویم.
به روایت افسانه ها یک روز شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف به فروش بگذارد...
او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت ، این وسایل شامل خودپرستی ، شهوت ، نفرت ، آز ، خشم ، حسادت ، قدرت طلبی و دیگر شرارت ها بود ولی در میان ابزار او ، یکی بسیار کهنه و مستعمل به نظر می رسید و بهای گرانی داشت.
شیطان حاضر نبود آن را بفروشد.
کسی از او پرسید : این وسیله چیست ؟
شیطان پاسخ داد : این ناامیدی و افسردگی است و با لبخند مرموزی ادامه داد : این وسیله گران است چون موثر ترین وسیله من است.
هرگاه سایر ابزارم بی اثر می شوند فقط با این وسیله می توانم در قلب انسان ها رخنه کنم و کارم را به انجام برسانم. من این وسیله را در مورد تمامی انسان ها به کار برده ام به همین دلیل اینقدر کهنه است.
این به قولی افسانه را بی مناسبت نگفتم.
امشب شب آخر از ایام البیض رجب است، خوش به حال آن هایی که هم اکنون میمان سفره الهی و در جوار رحمت اویند. به قولی آخرین فرت هاست امشب
امشب شب امیدواری هاست. هر کس ناامید از رحمت خداوندی است دشمن شاد کرده ما را متاسفانه.
و متاسفانه نشان داده که این بزار شیطان کارآمد شده.
بیایید، بیایید باز است خوان نعمت مغفرت الهی و فرصت اندک است.
التماس دعا