زندگینامه:

نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد و روزها و سال‌های کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری نیک‌روش و به همت و اهتمام پدری مخلص و متدین با شریفی گذراند.

بقیه در ادامه مطلب

مهمانی سرنوشت ساز

این اولین باری بود که همچین امتحان سختی می شد.

فردا مهمانی بزرگی بر پا بود که مدت ها حرفش دورادور به گوشش می رسید و او هم که تازه وارد فامیل بود.

بقیه در ادامه مطلب

برو دنبال کارت!

 (روایتی از یک خوددار حقیقی)

پرده اول (سنندج: پست نگهبانی): در حال پاس دادن ایستاده ام.

پرده دوم (دختری بی روسری): دختری بدون روسری و با وضع افتضاع ظاهری روبریم ایستاده محلش نمی ذارم تا شاید راهش را بکشد و برود.

بقیه در ادامه مطلب

لبخند او کجا و لبخند آن کجا

چادر خاکی اش را در میان آسمان می رقصاند و کوچه به انتهایش می رسید.

باد با چادرش بازی می کرد و او لبخندی به لب داشت و او با خود فکر می کرد و می گفت:

    بقیه در ادامه مطلب

با سلام

در این دنیایی که فقط با چند کلیک ساده میتوان از این سمت جهان به سمت دیگر رفت

آلودگی فرهنگی مسئله ساده و پیش پا افتاده ایست

میتوان به تعبیری آنرا وارونگی فرهنگی نام نهاد

بقیه در ادامه مطلب

با سلام

بهترین ویژگی یک زن مسلمان چیست؟ اهل نماز بودن؟ با حجاب بودن ؟

عفیف بودن ؟ یا یک همسر خوب و وفادار بودن ؟

بقیه در ادامه مطلب

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

می گفت تازه ازدواج کرده بودیم و بعد چندروز تصمیم گرفتیم به سفر مشهد برویم پابوس امام رضا

وسائل سفر رو مهیا کردیم و عازم شدیم ...

بقیه در ادامه مطلب

قلم سپهر/پسرعمه ام احسان از کوچیکی که پدر ومادرشو واز دست داد با ما زندگی میکنه الان 26 سالشه خیلی امروزیه اونقدر که اون به سر و وضعش میرسه من  که یه دخترم نمیرسم زمانی که می خواد بره بیرون چهار پنج ساعت فقط دورو بر درست کردنموهاشه کارای دیگه ش بماند  از خیابون که بر میگرده هزار تا خاطره واسه تعریف داره همیشه هم اول حرفش با این جمله شروع میشه عمه نبودی ببینی،بعد با حسرت میگه : خدا واقعا خوش سلیقه س. چه دخترایی ،همشون شیک و پیک کردن اومدن خیابون تا من اونا رو تماشا کنم چقدر کیف کردم ، اگه ببنی موها مش کرده، ابروا تیغ زده ،لبا قلوه ای ، مانتو تنگ ،شلوارا،بابا دیگه کی شلوار می پوشه ساپورتا نازک ،وای عمه دارم از حرص میمیرم کاشکی منم دختر بود.

بقیه در ادامه مطلب