برخى نویسندگان چنین اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامى
نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى
حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در
آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.
حجاب به
معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضرورى دین اسلام است. در ادیان
الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حكم با تفاوتهایى وجود دارد.
در سرزمینى كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاك در معابر
آمد و شد مى كردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامى نتیجه
تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى
حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در
آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.
واژگان
كلیدى: حجاب، تاریخ حجاب و پیشینه حجاب در اسلام.
مقدمه
صرف نظر از مباحثى چون ادله حجاب، محدوده
حجاب اسلامى، فلسفه آن و مباحث دیگر، یكى از مباحث لازم در این باره، بررسى پیشینه
این حكم است; به این معنا كه آیا اسلام خود قانون و دستور خاصى براى پوشش زنان در
برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه اى
دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشى مى شود كه برخى مدعى شده اند:
«ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب
رایج میان مسلمانان عادتى است كه از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر
مسلمانان سرایت كرد». برخى دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و
ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد كشف اثبات این مسئله است.
مفهوم
شناسى
قبل از ورود به بحث لازم است معناى واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان
شود.
مفهوم لغوى حجاب
به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدى و به معناى در پرده قرار دادن
به كار مى رود. ابن درید مى گوید: «حجبت الشىء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...،
احتجبت الشمس فى السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششى است كه روى شىء را فرا مى
گیرد و حجاب یعنى پرده...، زمانى كه خورشید در ابر فرو مى رود عرب مى گوید: احتجبت
الشمس فى السحاب». فیومى این واژه را چنین توضیح مى دهد:
حجب فعلى متعدى است و به معناى مانع شدن به
كار مى رود. به پرده، حجاب مى گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب
گفته مى شود، زیرا وى مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانى
اطلاق مى گردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نیز حجاب گفته مى شود.5
از گفتار
اهل لغت مى توان نتیجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششى گفته مى شود كه مانع از
دیدن شیئى پوشانده شده مى شود. شهید مطهرى نتیجه تحقیقات لغوى خود را درباره این
واژه، چنین بیان مى كند:
كلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بیشتر
استعمالش به معنى پرده است. این كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد كه پرده وسیله
پوشش است و شاید بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب
نامیده مى شود كه از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به
همین معناى لغوى به كار رفته و معناى خاصى پیدا نكرده است.7 شهید مطهرى مى فرماید:
در قرآن
كریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى كند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن وقتى كه خورشید در پشت پرده مخفى شد.
تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شورى و نیز در آیه 53 سوره احزاب به كار
برده شده است... . در دستورى كه امیر المومنین(علیه السلام) به مالك اشتر نوشته
است مى فرماید: «فلا تطولن احتجابك عن رعیتك» یعنى در میان مردم باش كمتر خود را
در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت
را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8
مفهوم اصطلاحى حجاب
حجاب در علومى چون عرفان و طب و شاید دیگر
علوم، اصطلاح خاصى دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار كه مسئله اى فقهى است
داراى معناى خاصى نیست. این واژه در فقه در معناى لغوى خود كه همان پرده حائل میان دو چیز
باشد به كار رفته و معناى جدیدى براى آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه
معناى اصطلاحى خاصى پیدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهرى در
این باره مى فرماید:
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدى است. در قدیم
و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معنى پوشش است به كار مى رفته است. فقها چه
در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض این مطلب شده اند كلمه ستر را به
كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر این بود كه این كلمه عوض نمى شد و ما همیشه
همان كلمه پوشش را به كار مى بردیم، زیرا چنان كه گفتیم معنى شایع لغت حجاب، پرده
است و اگر در مورد پوشش به كار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و
همین امر موجب شده كه عده زیادى گمان كنند كه اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده
و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود
با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمایى نپردازد. آیات مربوطه همین
معنى را ذكر مى كند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت
حجاب به كار نرفته است. آیاتى كه در این باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در
سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه
حجاب را به كار برده باشد. آیه اى كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است
به زنان پیغمبر اسلام.12
معناى اصطلاحى جدید این واژه، عبارت است از پوششى كه زن در برابر
نامحرمان باید استفاده كند و از جلوه گرى و خود نمایى بپرهیزد. در این نوشتار نیز
همین معناى اصطلاحى مورد نظر است، نه پرده نشینى زنان. تردیدى نیست كه حجاب در این
اندازه یكى از احكام مشترك ادیان ابراهیمى13 و از احكام ضرورى اسلام بوده و همه
طوایف اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند.
حجاب در ایران و روم باستان
در كتاب تاریخ تمدن مى خوانیم:
پس از
داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون براى كار
كردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادى خود را حفظ كردند، ولى در مورد
زنان دیگر گوشه نشینى زمان حیض كه بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و
سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت...
. زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش
دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد كه آشكارا با مردان
آمیزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردى را و لو پدر یا برادرشان باشد
ببینند در نقشهایى كه از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و
نامى از ایشان به نظر نمى رسد.14
شهید مطهرى از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط مى كند كه او معتقد
است كه «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سرادارى
نیز از روم و ایران به دربار خلفاى اسلامى راه یافت».15
پوشش زنان عرب قبل از اسلام
شواهد
متعددى از قرآن حاكى از این نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براى حضور
در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبى برخوردار نبودند.