تو مترو که میری همه چپ چپ نگات میکنن .. آری ... ارث پدرشان است
همیشه مجبوری توی اتوبوس سرپا وایسی چون هیچ کس این جازه رو بهت نمیده بشینی
تاکسی ها برات وای نمیستن چون باب میلشون نیستی
خدا هم که هر روز آفتابش و برات تیز تر میکنه
هر روز که میرسی خونه سردرد داری
حالت بده
گرما زده میشی
احساس میکنی دیگه داری تو گرما و بی اعتنایی های دیگران خفه میشی
هر جا میری کارتو دیر راه میندازن
دلت اونقدر قویه و دلت بخدا وصله که اصلا برات مهم نیست
زندگی برات شیرینه حتی با زخم زبونا
حتی با نگاه های تند و تیز
حتی با آفتابی که میخواد هلاکت کنه
---------------------
دو خط که دور یه عدد و بگیرن اونو مثبت میکنن
بهش میگن قدر مطلق
چادر تو قدر مطلق توست
که تورا مثبت جلوه نمیدهد
بلکه مثبت میکند
خدارا انچنان در نظر گیر
که عشق فقط اوست
و تو فقط باب میل اونی نه نگاه های هوس باز
.............
خداجون عشق فقط تویی
دوستت دارم
یاعلی اکبر